برنامه ریزی یکی از هنرهایی است که چنانچه کسی آنرا در زندگی خود پیاده نماید، شاید تبدیل به موفقترین فرد در زمینه کاری، تحصیلی، زندگی خانوادگی و … شود. حال این هنر بسیار آسیب پذیر بوده و نیاز به مراقبت، ممارست و نگهداری دارد. به این صورت که برنامهریزی باید تبدیل به یک عادت روزانه شده که حتی برای کوچکترین امور هم به کار آید. مثلا خرید روزانه، نظافت منزل، دریافت وام و … .
حال در اثنای این امور نکتهای بسیار قابل توجه در مورد کارهای روزمره وجود دارد که شاید در برنامهریزیها مورد کم توجهی قرارگرفته و یا اینکه اصلا به نظر نیاید.
همه کارهای روزانه و امور زندگی به ۴ نوع تقسیم میگردندکه از لحاط این نوع تقسیم بندی، از این ۴ حالت خارج نیستند :
۱ – کارهای ضروری و مهم
۲ – کارهای غیر ضروری و مهم
۳ – کارهای ضروری و غیر مهم
۴ – کارهای غیر ضروری و غیر مهم
کارهای ضروری و مهم : کارهایی هستند که به صورت اورژانسی پیش آمده و بدون پیش بینی قبلی خود را نمایان میکنند. از جمله : آتش گرفتن منزل، برنده شدن در جایزه بانک، امتحان گرفتن استاد بدون اطلاع قبلی و … .
این دسته از امور آن چنان سریع بوجود میآیند که فقط یک انتخاب را برای ما مقدور میسازند و در واقع ما ناگزیر به انجام همان یک راه هستیم وگرنه تسلیم امور و دغدغههای روزانه زندگی شدهایم و در صورت تعلل، چیزهای باارزشی را از دست خواهیم داد.
کارهای غیر ضروری و مهم : این دسته از کارها همان اموری هستند که نقش کلیدی در زندگی هر شخص ایفا مینمایند. اموری که در نگاه اول فعلا مهم نبوده و نیاز به انجام آنها نیست ولی در عین حال بسیار مهم هستند و در صورت انجام ندادن آنها، تبدیل به کارهای ضروری و مهم شده و دیگر اختیار تصمیم گیری را از ما سلب مینمایند.
از جمله : دریافت المثنی برای شناسنامۀ گم شده، درس خواندن در اوقاتی که اجباری نیست، پس انداز پول در ایام ثروتمندی، پنچرگیری لاستیک زاپاس ماشین در حالیکه فعلا هیچ نیازی به آن نیست، خرید کپسول آتش خاموش کن برای احتیاط و …
این امور در نگاه اول اصلا ضروری نبوده و شاید به همین دلیل به وقتی دیگر موکول شده و کم کم فراموش شوند. در حالیکه همین نوع کارها هستند که تبدیل به کارهای ضروری و مهم شده و دیگر اختیار را از دست ما خارج مینمایند. مثلا با خود تصور کنید که شما شناسنامه خود را گم کردهاید. خب شاید الآن نیازی به آن نداشته و با کارت ملی امور خود را انجام دهید و حتی شاید با خود بگویید “در فرصتی مناسب المثنی آن را میگیرم”. روزها میگذرند و شما به دنبال شناسنامۀ المثنی خود نمیروید آنگاه یک روز بانک سما اعلام میکند که شما برنده یک دستگاه اتومبیل شدهاید و فقط با در دست داشتن شناسنامه آنرا به شما تحویل می دهیم. آنگاه شما دستپاچه شده (استرس) و صبح زود شال و کلاه کرده و راه میافتید. ابتدا به ادارۀ ثبت احوال میروید و میبینید که مسئول مشغول خوردن صبحانه است. شما شاکی میشوید و می گویید “آقا بیا کارمردم را راه بینداز ما عجله داریم” (استرس) سپس شما به عکاسی رفته و عکسی میگیرید ناگهان دوربین عکاس خراب میشود (استرس) سپس در راه به ترافیکی سنگین برمیخورید (استرس) و به همین ترتیب شما شانس دریافت جایزه را از دست میدهید.
همچنین در مورد تعویض لاستیک زاپاس : دقیقا همان روزی که چک دارید، ماشین شما پنچر شده و در راه میمانید(استرس) آنگاه ناگهان به فکر میافتید که لاستیک زاپاس هم پنچر است (استرس) سپس لاستیک به دست در خیابان ها راه افتاده و به تاکسیهایی که حتی به شما محل نمیگذارند ناسزا میگویید (استرس) و…
این دو داستان در صورتی با شیرینی به اتمام میرسید که شما قبلا با برنامهریزی امور غیر ضوری و مهم خود را انجام داده و آنها را پشت گوش نینداخته بودید.
کارهای ضروری و غیر مهم : از جمله اجبار به شرکت در جلسۀ اداره که شاید در ان جلسه موضوعات مهمی مورد بحث واقع نشود ولی در عین حال ضروری است و هیچ راه فراری ندارد. ( و این امور در زندگی افرادیکه توانایی تصمیمگیری دارند کم پیش میآید.)
کارهای غیر ضروری و غیر مهم : این دسته از کارها را میتوان اولین مانع موفقیت در زندگی دانست. مثلا تماشای تلویزیون، خواب بیش از اندازه، خواندن و فرستادن پیامکهای بی موضوع، خیابانگردی و …
در صورتیکه این دسته از امور به طور کامل از زندگی حذف گردند میتوان گفت که زندگی خود را تبدیل به یک مدینۀ فاضله کردهاید. زیرا با حذف این امور و جایگزینی آنها با امور غیر ضروری و مهم کامی بلند در جهت ایجاد آرامش در زندگی برداشتهاید. اموری که نتیجۀ قابل توجهی نداشته و همچنین خستگی ناشی از آنها میتواند توانایی انجام امور دستۀ ۲ را از ما سلب نماید. مثلا آن نتیجهای که از یک فیلم ۳۴ قسمتی می توان گرفت را در یک کتاب ۴۰ صفحهای میتوان یافت و یا اینکه خیابانگردی ۳ ساعته را میتوان در یک ساعت با مراجعه به بهترین پارک انجام داد.
پس بیایید تا جاییکه میتوانیم با برنامه ریزی قبلی، به کارهای دستۀ ۲ یعنی امور غیر ضروری و مهم بپردازیم